اولاً خیلی خوشحالم که دوباره توی بلاگ پست میذارم!
ثانیاً هم مربوط به پسته که در ادامه توضیح خواهم داد.
یکی از مهمترین علایق بنده و البته یکی از نیازهای فطری بشر تولید محتوا و بیانه. بشر دوست داره که دنیای خودش رو بیان کنه، حتی به قول یک نفر، انسان تا وقتی که با زبان نگه چقدر هوا سرده، انگار که هنوز سرمای هوا رو حس نکرده!. بیان، چیزیه که همهی ما در ناخودآگاه دنبالش هستیم. حالا، وقتی که ابزارهای بیان متنوع و سهلالوصول میشه، و از طرف دیگه به راحتی مخاطبهای بیشتری حرف شما رو میشنون، انگیزه، علاقه و توان افراد برای بیان بیشتر میشه. اینبار دیگه این افراد» تقریباً شامل همهی نوع بشره، نه فقط قشر نخبگان و رسانهای.
بیایم تو خود خود امروز، یعنی قرن ۲۱، عصر ارتباطات و اینترنت. چند میلیارد اسمارت فون، چند میلیارد لپتاپ و کامپیوتر، و انواع دیوایسهای هوشمند دیگه که مثل بوووق!» در اختیار کوچیک و بزرگ قرار گرفته، و حالا فرصت عقدهگشایی چند هزارسالهی بشر برای بیانِ» خودش رو پیش آورده. اگر تا قبل از این، رسانهها جوری بودن که صاحببیانها رو محدود و فیلتر میکردن، و با قالبهای محدودتری که داشتن نیاز بود افراد تلاش بیشتر، توان بیشتر و جسارت بیشتری برای بیان داشته باشن، الان دیگه خیلی از حصارها شکسته و دیگه اون تلاش و توان و جسارت مورد نیاز نیست. اگر بخوام بُعد منفیش رو بگم، در عصر ما، تکنولوژیْ دیوارهای رسانه رو کوتاه کرد و کمک کرد که کوتاهقدها هم بتونن حرف بزنن و شنیده بشن.
در یکی دو دههی اخیر دقیقاً چه اتفاقی افتاده؟ افزایش سرعت و دسترسی به اینترنت، ارزان و فراوان شدن دیوایس هوشمند، و تغییر ماهیت و الکترونیکی شدن بخش عمدهای از سبک زندگی ما، همه رو به میدان جدیدی دعوت کرده که برای همه جا داره، همه میتونن توش حرف بزنن، و طبعاً سر و صدای زیادی هم تولید میکنه، این چیزیه که ما بهش میگیم فضای مجازی، یا به طور خاص، به اون میدون میگیم شبکههای اجتماعی. تو این مدت کوتاه چند ساله، رقابت شدید و تغییرات زیادی در شبکههای اجتماعی به وجود اومده، اما تا امروز فاتح بیرقیب این شبکهها اینستاگرام بوده. البته برای هر مصرف خاص میشه شبکههای اجتماعی دیگهای رو به عنوان مهمترین» نام برد، اما به طور عمومی و اثرگذاری کلی ایسنتاگرام امروز پیشتازی میکنه. مثلاً در عرصهی خبر و ترند کردن موضوعات توئیتر اوله، یا در بحث آموزش و ویدئو یوتیوب حرف اول رو میزنه، اما اینستاگرام به دلیل اینکه نه دشواری متن نوشتن توئیتر رو داره و نه نیاز به فیلمسازی یوتیوب، بیشتر مورد علاقهی عامهی مردم و کسانی هست که پیش از این دستشون از بیان» کوتاه بوده. در اینستاگرام میشه تنها با یک دکمه و در کسری از ثانیه محتوا تولید کرد! و به همین دلیله که من اون رو پیشتاز شبکههای اجتماعی امروز میدونم.
از طرف دیگه، سیر این شبکههای اجتماعی رو که نگاه میکنیم، میبینیم رفته رفته خالهزنکی و سطحیتر شدند!. مثلاً شبکهی دخترونهی فیسبوک اینروزها با دیدن رفتارهای مردم در اینستاگرام، روش سفید شده و شاید به زودی خداحافظی کنه!. بنابراین، علاوه بر سادهتر شدن قالبهای بیان و افزایش دسترسی مردم به رسانه، فرم رفتاریای که این شبکهها برای کاربرانشون طراحی میکنند هم بر استقبال یا عدم استقبال تأثیرگذاره. اینستاگرام امروز این رو خوب فهمیده که مردم میل زیادی به فضولی و سرک کشیدن به زندگی هم و سردرآوردن از کار همدیگه دارن. مثلاً اضافه شدن قابلیت استوری به اینستا به عقیدهی من جزو نقاط عطف تمدن بشری هست!. شاید این حرف شوخی به نظر بیاد اما تغییر رفتارها و اثراتی که همین قابلیت نرمافزاری یک اپلیکیشن ایجاد کرده، بسیار گسترده و ملموس بوده و بهخصوص نسل هیجانی و احساسیتر رو بسیار تحت تأثیر خودش قرار داده. لازم به ذکر نیست که انسانها به خودی خود کنترل رفتار ندارن و اگر تربیت نشن یا براشون قید نذاریم، ممکنه به هر مسیری برن و از هر جایی سر در بیارن، درست مثل اتفاقی که در دنیای بیچفتوبست سایبری امروز داره میفته.
حرفها رو خلاصه کنم: بشر با دیدن فضای صحبت آزاد و بدون سلسلهمراتب و قید و بند، پس از چند هزار سال، افسار پاره کرده و صبح تا شب در فضای غیر فیزیکال اینترنتی جولان میده. با شناختی که از ماهیت بشر داریم هم خیلی طبیعیه که فضای غالب این دنیای مجازی، آدمهای کوتاهقد یا کمتر رشدیافته هستند.
حالا ما چیکار کنیم؟ آیا ما باید بپیوندیم به این فضای تخته وایتبردی شبکههای اجتماعی، که هیچ مطلبی توش مانا نیست و حتی بیم اون میره که دانش بشری رو هم با خودش به سیاهچالهی تاریخ ببره؟ یا نه، قالبهای فیزیکی مثل کتاب و نشریه، یا جایگزینهای چابک و امروزیترشون مثل بلاگنویسی رو ادامه بدیم و با همین وسیله تبادل فکر کنیم و شیوهی ماناتری رو برای گسترش تجربه و علممون انتخاب کنیم؟
البته که باید بدونیم امروز عموم مردم» حال پا شدن از پای اینستا و توقف کشیدن شصت بر صفحهی نمایش گوشی رو ندارن، پس بلاگنویسیِ امروز حتماً مخاطبهای دیروزش رو نخواهد داشت، اما امید این هست که مغز عامهی بشر در آیندهی نزدیک ت بخوره و قالبهای جدیتر و ماناتر محتوایی دوباره زنده بشن.
این فکرها توی این سالها با من بوده و برای همین هم بارها و بارها از این فضاها خارج میشدم و پس از چند هفته یا ماه، برای فرار از تنهایی و بیخبری ناگزیر برمیگشتم!. من فکر میکنم که امروز سنگر وبلاگ رو نباید ترک کرد و در عین حال باید بهترین رفتار ممکن رو در کاروانسراهایی مثل اینستاگرام هم ترویج بدیم. من به دلیل موطن بلاگیای که داشتم، حضورم در شبکههای اجتماعی همیشه با وسواس همراه بوده، یعنی هر صفحهای رو دنبال نمیکردم و اونهایی رو هم که پیگیر میشدم، با کشیدن یه شصت به بالا ردشون نمیکردم!، در عوض، متن و تصویر و هر محتوایی که میدیدم رو با جدیت میخوندم و میدیدم و اگر احساس میکردم که میزبان من خودش خیلی جدی نیست و ازجمله تولیدکنندگان یک دکمهایه، به سرعت ترکش میکردم!. اتفاقاً همین رفتار بسیاری از دوستان و نزدیکان من رو هم رنجونده، اما چارهی دیگهای نبود :)
حالا تصمیم دارم علاوه بر نوشتن مطالب جدیتر در بلاگ، یک حرکت دیگری رو هم در اینستا انجام بدم. محاسبه کردم که در هر روز حدوداً ۵۰ پست (که از صفحات گزیدهی خودم هست) و ۱۰۰ استوری میبینم که بعضی از اینها در نسبت با فضای اینستاگرام مطالب ارزشمندی هستند. از طرفی هم من نسبت به تولید محتوا سختگیرم و به همین راحنی در اینستا پست نمیگذارم. بنابراین تصمیم گرفتم هر شب یک پست از بین پستهایی که دیدم رو به عنوان برگزیده انتخاب کنم و در صفحهی خودم استوری کنم. به این شکل من میتونم دنیای خودم رو در اون فضا ترویج بدم و خیلی از حرفهایی که بقیه گفتند و حرف من هم هست رو به بقیه برسونم. یکی از جذابیتهای فضایی مثل اینستا اینه که شما با دیدن صفحهی هوم هر کس میتونید با دنیای اون آشنا بشید، و اینستا اینجوری برای هر کس یک رنگوبوی خاص داره، چون چیزهایی که من هر روز در اون میبینم با چیزهایی که شما میبینید تفاوت داره. بنابراین اینستای یک نفر بهش میگه دنیا خیلی جای تاریکیه و به یه نفر دیگه دنیا رو سفید سفید نشون میده!
انشاءالله از امشب، بعد از گذشتن از ساعت ۲۴ یا همون حدودها، بهترین پستی که در طول روز دیدم رو استوری میکنم. در صفحهی بیدق» میتونید انتخاب من رو دنبال کنید.
درباره این سایت